ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
در معنای چله یا به زبان ترکی چیلله، روایات متنوع هستند. برخی آن را در معنای چهل روز و برخی دیگر در معنای کشیدگی، همچون «چله کمان» تعبیر کردهاند و از شب چله معنای «نهایت کشیدگی شب» را مراد کردهاند.
برخی دیگر نیز واژه چیلله را که در میان تالشها و آذریها رایج است، معادل نوک زدن جوجه به پوسته تخم و شکافتن آن دانستهاند.
معنای اخیر با خوانش اساطیری شب چله، یعنی بازگشت میترا به زمین و مداخله او در منازعه تاریکی و روشنایی به نفع دومی و تولد مهر، هم سویی دارد. به تعبیر سعدی:«صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود»
روایتی از ادبیات شفاهی آذربایجان، درباره مباحثه دو چله بزرگ و کوچک نیز با چنین خوانشی قرین است. مباحثه ای که با درونمایه امید همراه است.
در آذربایجان، چله شامل سه دوره است:
روزی چله بزرگ به چله کوچک میگوید:
«من سرما را آوردم و مردم را پوشیدن لباس گرم و نشستن در پای کرسیها مجبور کردم. اما با آنها بر سر مدارا بودم. تو چه خواهی کرد؟»
چله کوچک پاسخ میدهد:
«بنشین و تماشا کن که من چه خواهم کرد. دختران را بر سر چشمهها و با کاسههایی که در دست دارند و پسران را در جنگلها و با تبرهایی که در دست دارند؛ منجمد خواهم کرد!»
چله بزرگ در پاسخ به لاف زنی چله کوچک، میگوید:
«یئری، یئری، دالون یازدی، عمرون آزدی»
(یعنی: برو، برو که پشت سرت بهار و عمرت کوتاه است)
نویسنده: یاشار هدایی
منبع: ketabak.org